مفهوم همپایی سابقهای به نسبت طولانی دارد و ریشه آن به گرشنکرون (Gerschenkron) (1962) برمیگردد. او از شناختهشدهترین صاحبنظران منتسب به جریان همپایی است. گرشنکرون بهطور قابلتوجهی بر ایجاد نهادهای جدید و دنبالکردن استراتژیهای مطلوب تاکید دارد؛ نهادها و استراتژیهایی که مبتنی بر موقعیت و اقتضائات کشورها باشد. از نظر وی، این نهادها و استراتژیها باید بهگونهای سازماندهی شوند که مزیت کشورها در دوره همپایی، حداکثر بهرهبرداری باشد و بر کمبودها غلبه شود. در عقیده نظریهپردازان، همپایی، فرآیندی است که یک کشور درحال توسعه فاصله خود را با کشور پیشرو از نظر درآمد سرانه (همپایی اقتصادی) و قابلیتهای فناورانه (همپایی فناورانه) کاهش میدهد. «وبلن» همپایی را انتشار تکنولوژی میداند. تکنولوژی به معنی تخصص و مهارتی که در نیروی انسانی ذخیره شده در این تعریف بهکار رفته است. نلسون درمورد ماهیت همپایی میگوید: «تسلط بر روش جدید انجام کارها توسط کشورهای درحال توسعه را همپایی گویند.» برخی اندیشمندان نیز ماهیت همپایی را معادل یادگیری از دیگران با دینامیک خاص، در بستری خاص (توجه به تمایز کشورها) و منتج به نتیجه خاص دانستند. در ادامه به نمونههای موفق جهانی در موضوع همپایی بهعنوان مهر تاییدی بر موفقیت این فرآیند، پرداخته میشود. همچنین عوامل موثر بر همپایی در رویکرد ملی و رویکرد بخشی مورد بحث قرار میگیرند. پس از اثبات لزوم استفاده از فرآیند همپایی به بررسی ابزارهای سیاستی در همپای فناورانه موفق و الگوی دولتها برای اعمال نقش نهادها و سیاستها در همپایی پرداخته میشود. در انتها به بررسی قوانین حمایتی که توسط مجلس شورای اسلامی در موضوع توسعه فناوری و همپایی موفق مصوب شده است، پرداخته و دلایل ناکارآمدی سیاستها و قوانین همپایی بیان خواهد شد.